در مارس 1963، الجزایر وارد ماجراجویی خود مدیریتی شد. اگرچه این تجربه زیاد دوام نیاورد، با این وجود منبع الهام برای کشورهای دیگر از جمله اروپا بود.
دقیقاً 60 سال پیش، در پایان مارس 1963، جمهوری الجزایر که به سختی مستقل بود، "احکام مارس" معروف را تصویب کرد که هدف آن معرفی عملکردی مبتنی بر اصل خودمدیریتی در بخش های خاصی از اقتصاد بود.
تجربه ای که امروزه اغلب نادیده گرفته می شود، که با این وجود زمان خود را مشخص کرد و پس از آن در بسیاری از کشورهای دیگر تأثیر قابل توجهی داشت.
از مالکیت استعماری تا مالکیت الجزایر
با قراردادهای اویان که در 19 مارس 1962 امضا شد، مرحله ای آغاز می شود که منجر به اعلام استقلال الجزایر در 5 ژوئیه 1962. این قراردادها، در عنوان چهارم خود، «ضمانتهای حقوق مکتسبه و تعهدات قبلی» را ارائه میکنند که به ویژه به دارایی «اروپاییها» الجزایر مربوط میشود.
شایان ذکر است که در آن زمان چه کسانی صاحب بخش کشاورزی بودند، زیرا میدانیم که 87 درصد جمعیت از این بخش زندگی میکنند که 33 درصد تولید ناخالص و 67 درصد صادرات کشور را تشکیل میدهد. زمین ها و جنگل ها بیش از 20 میلیون هکتار وسعت دارند که نزدیک به نیمی از آن متعلق به دولت استعماری، 3 میلیون به املاک خصوصی اروپا و 10 میلیون به الجزایری ها است. اما دو سوم زمین های متعلق به الجزایری ها زمین های غیرمولد یا مراتع ناچیز است. 450 فلاح (کشاورز خرد) کمتر از 000 هکتار زمین دارند، در حالی که میانگین مساحت زمین های مالکیت شهرک نشینان 10 هکتار است که 125 کارگر کشاورزی روی آن کار می کنند.
1،800،000 نفر توسط ارتش فرانسه به "اردوگاه های تجدید سازمان" منتقل شده بودند تا صدها روستا را خالی کنند و روستاییان را برای حمایت از ماکیساردها غیرممکن کند. در نهایت، چند صد هزار الجزایری کارگران مهاجر به خارج از کشور، به ویژه در فرانسه، و 200 پناهنده در آن سوی مرزها در تونس و مراکش هستند.
در استقلال، وضعیت دراماتیک بود: برای بیش از یازده و نیم میلیون نفر، یک میلیون بیکار روستایی وجود داشت، و یک میلیون نفر دیگر جمعیت شهری را افزایش دادند، و نوعی مردم را تشکیل می دادند.
املاک خالی
مهاجرت، بین مارس و ژوئیه، اکثر مردم فرانسه، تعداد قابل توجهی از املاک یا مواد خالی توسط مالکان از بین می رود. بنابراین، در حالی که در سال 5 600 تراکتور وجود داشت، در سال 1956 تنها کمتر از هزار تراکتور باقی مانده بود. تا سال 1962 بود که یوگسلاوی تیتو (که داشت خود مدیریتی را در سال 1950 معرفی کرد و علاوه بر این به طور گسترده در طول جنگ استقلال از FLN حمایت کرد) عرضه تعداد زیادی ماشین آلات کشاورزی به الجزایر.
خروج فرانسوی ها، از جمله، با عدم نظارت، به دلیل بازگشت 35 مهندس، 000 پزشک و 2 معلم به سرزمین اصلی فرانسه منعکس شده است. فدراسیون ملی آموزش (اتحادیه اکثریت در آموزش فرانسه) با این وجود موفق شد ورود 000 معلم را به الجزایر جدید سازماندهی کند، و بسیاری از فرانسویهای دیگر برای کمک به این کشور میآیند، که استقبال خوبی از آنها شده است، زیرا برای بسیاری از آنها از مبارزه برای استقلال حمایت میکنند.
در چنین شرایطی است که ما شاهد یک حرکت شدید الجزایری ها در اشغال مسکن، مشاغل و زمین هایی هستیم که قبلاً متعلق به فرانسوی ها بود. در مزارع الجزیره و اورلئانسویل (شلف امروزی)، کمیتههای مدیریتی برای اطمینان از برداشت محصول به صورت فوری تشکیل شدند.

مجموعه خصوصی, ارائه شده توسط نویسنده
رهبران جدید کشور که می ترسیدند این گونه اشغال ها بهانه ای را برای ارتش فرانسه فراهم کند تا به منظور اجرای توافقات اوین ادامه یابد، تصمیم گرفتند از املاک خالی محافظت کنند و برای این کار اقدامات قانونی انجام دادند.دستور 24 آگوست 1962). تشکیل شده است a دفتر املاک خالی. به ابتکار او کمیته های مدیریت در 22 اکتبر 1962 برای کشاورزی و سپس در نوامبر برای صنعت، بازرگانی و صنایع دستی قانونی شدند.
در همان 22 اکتبر، مالکان سابق که بازنگشتند، با حکمی املاک اروپایی به دولت منتقل شد. خریدهای انجام شده با قیمت های پایین توسط الجزایری های ثروتمند (تجار، صنعتگران کوچک، مشاغل آزاد) در دوره سردرگمی شش ماهه قبل، با فرمان دیگری در 23 اکتبر 1962 باطل شد.
احکام مارس 1963
رئیس جمهور بن بلا، که در ابتدا تمایلی نداشت، محبوبیت این روند را می بیند. در این شرایط بود که «فرمانهای مارس» که در 18 و 22 مارس 1963 به تصویب رسید، بر اساس کار و توصیههای اعضای دفتر ملی پویانمایی بخش سوسیالیستی، بخش خود مدیریتی را ایجاد کرد. (BNASS) که جایگزین دفتر املاک خالی، در چشم انداز وسیع تر اصلاحات ارضی بزرگ شد.
این سازمان متشکل از الجزایری هایی است مانند محمد حربیو همچنین از ملیت های دیگر مانند حقوقدان فرانسوی ایو ماتیو، که در یک تصادف مرموز درگذشت و دخترش فیلمی ساخت، الجزایر ممکن، تروتسکیست یونانی مایکل راپتیس، سوررئالیست مصری لطف الله سلیمانو غیره که خود را «در خدمت انقلاب الجزایر» قرار دادند.

معماری سیستم سه سطح را در شرکت های مربوطه بیان می کند. مجمع کارگران، متشکل از کارگران "دائم" با حداقل شش ماه سابقه (که کارگران فصلی را شامل نمی شود) هر سه ماه یکبار تشکیل می شود. شورای کارگری که توسط مجمع عمومی منصوب می شود و هر ماه یک بار از 10 تا 100 عضو بسته به اندازه شرکت گرد هم می آید. و در نهایت یک کمیته مدیریتی متشکل از 3 تا 11 نفر از جمله رئیس کمیته که هر ماه تشکیل جلسه می دهد.
در کشاورزی، یک سازمان (ONRA، دفتر ملی اصلاحات کشاورزی) مسئول سازماندهی مدیریت مزارع متروکه است. در سطح دامنه، او یک مدیر عملیاتی با مأموریت فنی و یکی از اعضای کمیته مدیریت منصوب می کند. در سطح محلی، منطقه ای، ONRA فعالیت های مختلفی از جمله تعمیر تجهیزات کشاورزی، تعاونی های فروش و بازاریابی، و صادرات میوه و سبزیجات را هماهنگ می کند.
موانع
در عمل اجرای احکام سخت بود. ارتش تنها پس از تصاحب 70 هکتار از بهترین زمین ها، خود مدیریتی را پذیرفته بود. تحقیقات انجام شده توسط BNASS نشان داده است که در بسیاری از موارد کارگران کشاورزی به نفع مبارزان سابق تحت حمایت دولتی که به پذیرش فرآیندهای دموکراتیک عادت نداشتند، مصادره شده اند. خود قدرت سیاسی از خودمدیریتی حمایت نمی کرد و برعکس تمایل داشت که کنترل حزب واحد FLN بر اتحادیه ها و سازمان های اجتماعی را افزایش دهد. تعداد کارگران درگیر محدود بود. بخش خود مدیریت حدود 000 نفر در صنعت و 10 نفر در کشاورزی بود.
با این حال، تأثیر سیاسی و نمادین آن در داخل و خارج از کشور قابل توجه بود. در داخل، اتحادیه UGTA (اتحادیه عمومی کارگران الجزایر) یک کمپین بزرگ در حمایت از احکام مارس با تظاهرات بزرگ در الجزایر در 3 آوریل 1963 راه اندازی کرده بود. در شهرها، کارگران و دانشجویان، به فراخوان اتحادیه خود. UNEA (اتحادیه ملی دانشجویان الجزایر)، تیپ های همبستگی را برای تعمیر ماشین آلات یا شرکت در برداشت محصول سازماندهی کرد.

هفتگی انقلاب آفریقا به رهبری محمد حربی یک ابزار اطلاعاتی و آموزشی است، بدون تردید در گزارش مشکلات و انسدادها. بررسی های میدانی به دانشگاهیان و توسط فرانسوی ها سپرده می شود ژان فاورت سادا که به تازگی جایگزین پیر بوردیو در دانشکده الجزایر شده بود. فشارها و تهدیدها مأموریت او را مختل می کند، گزارش خلاصه او ناپدید می شود، اما بسیاری از بررسی های میدانی نجات یافته اند و برخی اخیراً در کتابی از محمد حربی منتشر شده است. خود مدیریتی در الجزایر: انقلابی دیگر.
احیای "آرمان شهر خود مدیریتی"
زمانی که بن بلا در ژوئن 1965 توسط دولت سرنگون شد کودتای بومدینما نه قوانین و نه واژگان خود مدیریتی را لمس می کنیم، اگرچه بسیاری از مروجین آن برای برخی دستگیر و برای برخی دیگر اخراج می شوند. تا سال 1971 بود که این اصطلاحات تغییر کرد. سپس از «مدیریت سوسیالیستی بنگاهها» که تحت کنترل دولت هستند صحبت میکنیم. در آن زمان، بخش موسوم به خود مدیریتی 80 درصد از سطح محصولات دائمی را پوشش می داد، 60 درصد درآمد ناخالص کشاورزی مفید و 30 درصد خالص درآمد الجزایر را تأمین می کرد، اما با بوروکراتیزاسیون و انحصار که ذکر شد، دیگر نداشت. در بالا، از "خودمدیریت" نسبت به نام.

ارائه شده توسط نویسنده
برای نمای بیرونی، واژگان "سوسیالیستی" از برنامه طرابلس توسط شورای ملی انقلاب الجزایر (CNRA) در می 1962 با هدف استقلال و "منشور الجزایر"که در کنگره FLN در آوریل 1964 به تصویب رسید، چارچوبی را برای احکام مارس 1963 فراهم کرد. همه اینها به امیدهایی که بخش بزرگی از چپ در مسیر جدیدی که نه سرمایه داری بود و نه یک اقتصاد تحت کنترل دولت، پاسخ داد. که از کشورهای شرقی
برای مثال، در ایتالیا، تعاونی ها با مزارع خود مدیریت الجزایر پیوند می خورند. حزب کمونیست ایتالیا مانند حزب سوسیالیست متحد (PSU) در فرانسه از خودمدیریتی حمایت می کند. در می 1967، شماره 3 مجله خودمدیریتی اختصاص دادن الف شماره ویژه. در می 1968، CFDT رسماً دیدگاه خود مدیریتی را پذیرفت.
تجربه الجزایر علیرغم محدودیتها و حتی شکست سیاسیاش، جان تازهای به «آرمانشهر خودمدیریتی» داد که در فرانسه و بسیاری از کشورهای دیگر در دهه 1968 ادعا میشد.
رابی موردر، پژوهشگر دانشیار در آزمایشگاه پرینتمپس، UVSQ/Paris-Saclay، رئیس گروه مطالعات و تحقیقات جنبش های دانشجویی (Germe)، دانشگاه ورسای Saint-Quentin-en-Yvelines (UVSQ) - دانشگاه پاریس-ساکلی
این مقاله بازنشر شده است از گفتگو تحت مجوز Creative Commons را بخوانیدمقاله اصلی.